[شعر]

ساخت وبلاگ
با زبان چه کاری می‌شود کرد مقدس‌تر از خشونت کردن؟زبان=ذهن=جهان=خدا رویِ زبان و ذهن و جهان و خدا غبار می‌نشیند. و فقط با خشونت آشکار، با صراحت در زیبایی کردن می‌شود این غبار را پس زد. خداوند می‌‌گوید: کنتُ کنزاً مخفیاً فاحببت ان اعرف. در زبانِ فارسی واژه‌ی خطر دو معنی دارد: یکی معنیِ امروزی‌اش که معادلِ dangerous انگلیسی‌ست و یکی هم به معنی بزرگ و ارزشمند. پس خطرناک هم یعنی ویران‌گر و هم یعنی ارزشمند. و عبید زاکانی به جد خطرناک است. چون ویران‌گر است. تمامِ غبار‌هایِ ذهن و زبانِ‌ ما را با طوفانِ شعر و نثرش می‌روبد و زبانِ‌مان را لختِ مادرزاد می‌کند. همه تجربه کرده‌ایم که در برهنگی چه خنکایی هست. پس عبید هم خطرناک است و هم خطرناک. زیبایی مثلِ نور صریحِ خورشید چشم‌ِ‌مان را می‌زند.  و این دو بیتِ ناصرخسرو هم به یادم آمد و این‌جا می‌نویسم‌اش: ای به‌سویِ خویش کرده صورتِ من زشت من نه چنان‌ام که می‌برند گمان‌ام آینه‌ام من، اگر تو زشتی زشت‌ام ور تو نکویی، نکوست صورت و سان‌ام [شعر]...
ما را در سایت [شعر] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fkahff8 بازدید : 238 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 18:49